بی آبرویی پدر جلوی چشمان پسرش! / کامران فقط گریه کرد! + عکس
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۴۵۲۳۸۸
پسر و پدر هر شب شال و کلاه میکردند و سوار وانت راهی محلههای خلوت و جادههای تاریک میشدند و صبحها در حالی که کلی کابل برق پشت خودرویشان جاسازی شده بود، به انبار مرد آشنایی میرفتند.
پسر 18 سال بیشتر نداشت و پدرش مردی موسفید و 58 ساله بود که بارها به خاطر جرائم مختلفی از شگردهای متفاوت سرقت به زندان افتاده بود، اما پسر همیشه در امان بود و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش اختصاصی رکنا ، آخرینبار وقتی پدر بالای تیر چراغ برق رفته بود و پسر با استرس منتظر بود تا کابلهای دزدی را جمعآوری کرده و داخل وانت بگذارد، ناگهان صدای فریادی را شنید و جرقههای آتشین که پدرش را به محاصره خود درآورده بودند.
برق گرفتگی جان مردسارق را گرفتنیمهشب بود که پلیس کلانتری و اورژانس در جریان یک برقگرفتگی مرموز در شمالغرب تهران قرار گرفتند و وقتی خود را به محل حادثه رساندند، با جسد مردی به نام «یدا...» روبهرو شدند که پوستش از شدت برقگرفتگی سیاه و کبود شده بود.
بالای سر این مرد، پسری گریان به سر و صورتش میکوبید و در گوشهای وانتی دیده میشد که کابلهای برق زیادی پشت آن قرار داشت.
هیچ شکی نبود که یدا... و پسر جوان که میگفت «کامران» نام دارد، دزدان سیم برق بوده و انگار پدر خانواده طعمه برقگرفتگی شده است.
همزمان با انتقال جسد یدا... به پزشکی قانونی، کامران به جرم سرقتهای سریالی کابلهای برق دستگیر شد و با چشمان گریان پرده از سرنوشت تلخ خود برداشت و تبهکاری خود را به گردن پدرش انداخت.
سرنوشت شوم برای پسری که با پدرش به دزدی می رفتحق دارید تعجب کنید، پدر باید همیشه راه و چاه را به پسر یا دختر نشان دهد و نگذارد بچههایش راه خلاف بروند، اما پدر من دستم را گرفت و به سمت چاه کشید، چون خودش راه را گم کرده بود!
خوب حرف میزنی، چقدر سواد داری؟
دیپلم دارم و میخواهم دانشگاه بروم.
هم درس میخواندی و هم دزدی؟
علاقه زیادی به درس خواندن دارم، اما شرط پدرم این بود روزها درس بخوانم و شبها با او به دزدی بروم.
کی استراحت میکردی؟
همیشه و همه شب که به سرقت نمیرفتیم، بیشتر دو روز آخر هفته همراه پدرم بودم. البته گاهی هم بعدازظهرها با هم به کیفقاپی میرفتیم.
نخستینباری که پدرت پیشنهاد دزدی به تو داد، کی بود؟
من تا 12 سالگلی نمیدانستم پدرم یک دزد است. هر وقت غیبش میزد، از مادرم میشنیدم برای کاری به مسافرت رفته و غافل بودم که پدرم در زندان است تا اینکه یک روز وقتی دیدم مادرم گریه میکند، به پر و پایش پیچیدم و شنیدم بابا یدا... در زندان است و از همان روزهای اول ازدواج با مادرم یک دزد بود و مادرم سیاهبخت شده است.
چه واکنشی نشان دادی؟
بارها در خیابان و مدرسه شنیده بودم که دزدها چه جور آدمهایی هستند. خیلی ناراحت شدم و کلی گریه کردم، حتی میخواستم خانهمان را ترک کنم، اما مادر و خواهرم تنها میماندند. وقتی پدرم آزاد شد و به او گفتم که میدانم دزد است، انگار گور خودم را کندم، چراکه از آن به بعد پدرم وادارم کرد با او به دزدی برویم.
نخستین سرقت؟
کلید خانه یکی از دوستانم در محلهمان را دزدیدم و به پدرم دادم و یدا... وقتی آنها خانه نبودند، وارد آنجا شد و کلی سرقت کرد.
کسی هم فهمید کار شماست؟
نه، حدود 6 سالی از آن روزها میگذرد و ما دیگر در آن محله نیستیم و آن پسر را هم ندیدهام.
ناراحت نبودی؟
چرا، وقتی گریههای مادر دوستم را دیدم، خیلی ناراحت شدم، اما از سوی دیگر چند روز در خانهمان غذای خوب میخوردیم و پدرم برایم لباس و کفش نو خرید.
همین باعث شد به دزدی عادت کنی؟
همیشه عذاب وجدان دارم، اما واقعا پدرم کار دیگری بلد نبود و مرا همراه خود کرد تا تنها نباشد یا شریکی برای پولهای سرقتیاش نداشته باشد.
چه دزدیهایی کردی؟
دزدی از خانه همسایهها، فامیل، خانه بالاشهریها، کیفقاپی و در آخر کابلدزدی!
چگونه وارد خانهها میشدید؟
کوچکتر که بودم، روی کول پدرم رفته و خودم را روی دیوار میرساندم. بیشتر جاهایی میرفتیم که درختهای حیاط به دیوار چسبیده بودند، بعد خودم را پایین میرساندم و در را باز میکردم، بعد با پدرم دزدی میکردیم.
انگار هیچگاه دستگیر نشدی؟
کوچکتر که بودم همه تصور میکردند من دخالتی در سرقتها ندارم و پدرم قصد داشته از همراه کردن من با خودش استفاده کرده تا کسی به وی شک نکند. بزرگتر که شدم، پدرم گفته بود هر وقت دیدم در معرض دستگیری هستیم، هر طوری شده خودم را فراری دهم و به او فکر نکنم، من هم این کار را میکردم.
و در آخر پدرت گرفتار شد؟
ای کاش باز هم پلیس پدرم را دستگیر میکرد و او الان زنده بود. هر بار به زندان میافتاد، وضعیت اقتصادیمان به هم میریخت. من نمیتوانستم و در آینده نیز نمیتوانم به تنهایی و البته بدون پدرم دزدی کنم. پساندازهایمان را خرج میکردیم تا بیرون بیاید و باز دزدی کنیم.
کار دیگری بلد نبود؟
اصلا، هیچ حرفهای بلد نبود.
از شب حادثه بگو؟
پدرم همیشه خودش بالای تیر برق میرفت و سیمها را قطع میکرد. شگردش را بلد بود و هیچ مشکلی پیش نمیآمد. من پایین دیدهبانی میدادم و بعد وظیفه داشتم سیمها را خیلی زود جمع کرده و پشت وانت بگذارم.
آخرینبار پدرم وقتی میخواست از تیر برق بالا برود، گفت کفشش خیس شده است، اما کفشهای من هم خیس بودند. احساس میکردیم خطرناک باشد، اما پدرم دست به ریسک زد و از تیر برق بالا رفت که همان ابتدای کار برق او را گرفت و از روی تیر سقوط کرد!
قبلا دچار برقگرفتگی نشده بود؟
دو بار کابلها جرقههای وحشتناک زدند که اتفاقی نیفتاد و فقط ترسیدیم یک بار هم از روی تیر لیز خورد و پایین افتاد که پایش شکست، اما خیلی زود مشکل حل شد.
و حالا؟
من در زندان هستم، آرزوهای دوران کودکیام دکتر و مهندس شدن بود و الان در حال خواندن درس هستم و به خودم قول دادهام به آرزوهایم برسم و هیچگاه پشت میلههای زندان نیفتم.
حرف آخر؟
دلتنگ پدرم هستم و نگران مادرم!برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
منبع: رکنا
کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو کرونا سرقت رکنا دزدی پلیس حادثه پزشکی جرم دزد مسافرت سقوط اخبار حوادث پدر زندان سرقت دزدی پسر سهام عدالت قیمت خودرو کرونا بازیگر سینما و تلویزیون آزاده نامداری عکس قتل ایران مجری تلویزیون اتهام عرب شورش روستای برق گرفتگی کابل ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۵۲۳۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انزو، پسر مارسلو قراردادش را با رئال مادرید تمدید کرد / عکس
مدافع چپ اسطورهای لوس بلانکوس امروز در باشگاه رئال مادرید حضور یافت تا شاهد تمدید قرارداد پسرش باشد.
طرفداری | مارسلو، اسطوره رئال مادرید امروز برای تمدید قرارداد پسرش به مادرید برگشت.
به گزارش فابریتزیو رومانو، انزو آلوز، پسر مارسلو، مدافع برزیلی اسطورهای رئال مادرید، قرارداد خود را با این باشگاه تمدید کرد. پسر مارسلو که متولد 2009 و 14 سال سن دارد امروز با حضور پدر و خانوادهاش، قرارداد جدیدی با رئال مادرید به امضا رساند. مارسلو هم امروز چهارشنبه برای تمدید قرارداد پسرش به رئال مادرید بازگشته بود.
مشخصات انزو آلوز متولد: 16 سپتامبر 2009 (14 سال) ملیت: برزیلی قد: 175 سانتیمتر پست: هافبک هجومی و مهاجم پای تخصصی: راست پااز دست ندهید ????????????????????????
تونی کروس: پاس گلم جلوی بایرن خیلی خاص نبود شاهکار کارلتو؛ بازهم شکستناپذیری مقابل بایرن بزرگترین بازیکنان ناکام تاریخ لیگ قهرمانان یحیی شکایت کند 5 میلیارد تومان جریمه میگیرد