رستوران دار تهرانی ربوده شد / سر آشپز جای او را می دانست + عکس
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۳۴۰۲۴۰
مرد آشپز وقتی از مراسم خاکسپاری پدرش به محل کارش بازگشت با یک آشپز جدید روبرو شد و برای انتقام گیری دست به آدم ربایی زد.
به گزارش خبرنگار جنایی رکنا، چندی قبل خانواده ای با حضور در اداره پلیس از گم شدن پدر خانواده که صاحب یک رستوران است خبر دادند.
ربودن مرد رستوران دار در تهرانبدین ترتیب تیمی از ماموران پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس پرونده برای تحقیقات پلیسی و ردیابی مرد رستوران دار وارد عمل شدند که در تحقیقات ابتدایی کارآگاهان به در خانه صاحب رستوران رفتند و دوربین های مداربسته را مورد بازبینی قرار دادند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تیم جنایی پلیس آگاهی تهران در بازبینی دوربین های مداربسته مشاهده کردند مرد رستوران دار پس از خارج شدن از خانه ، خودروی پراید سفید رنگی در مقابل وی توقف کرده و راننده پس از پیاده شدن با تهدید اسلحه مرد رستوران دار را با زور سوار بر خودرو کرده و با سرعت از محل متواری می شود.
کارآگاهان با به دست آمدن تصویر آدم ربای جوان، تصویر متهم را پیش روی خانواده مرد رستوران دار قرار دادند که خانواده وی خیلی زود آدم ربا را شناسایی کرده و اعلام کردند متهم یک آشپز است که 10 سال در رستوران مرد ربوده شده کار می کرده است.
همین سرنخ کافی بود تا تجسس ها برای دستگیری آدم ربای آشنا کلید زده شود و تیم پلیسی در تحقیقات میدانی و اقدامات پلیسی اطلاع پیدا کردند که کامران پس از ربودن مرد رستوران دار به شهر خودشان سفر کرده است.
رهایی مرد ربوده شده پس از 3 روزردیابی های پلیسی کلید زده شد و ماموران پس از هماهنگی قضایی برای دستگیری کامران وارد عمل شدند و مشخص شد کامران گروگان خود را با توجه به اینکه پلیس در تعقیب است رها کرده است.
کارآگاهان در عملیاتی غافلگیرانه کامران را که در خانه پدری خود بود دستگیر کردند و در همان تحقیقات ابتدایی، کامران به ربودن مرد رستوران دار اعتراف کرد.
کامران در اعترافاتش گفت: 10 سال در رستوران امیر کار می کردم تا اینکه چندی قبل پدرم فوت کرد و برای مراسم خاکسپاری به شهرمان رفتم اما پس از پایان مراسمات وقتی به تهران بازگشتم دیدم امیر یک آشپز جدید به رستوران آورده و مرا از کار بیکار کرده است.
وی افزود: داغ از دست دادن پدر و بیکار شدنم با دستور امیر مرا ناراحت و عصبانی کرد به همین خاطر با تهیه یک اسلحه به فکر انتقام افتادم و با توجه به اینکه آدرس خانه امیر را می دانستم به جلوی در خانه اش رفته و او را با تهدید اسلحه سوار بر خودرویم کردم.
فروش یک زمین برای انتقام گیریکامران در ادامه گفت: پس از ربودن امیر، به زور یک آبمیوه مسموم به او دادم که بیهوش شد و در حالیکه امیر روی صندلی خوابیده بود به شهر پدری ام رفتم و سعی داشتم به زور زمینی که در شهرستان دارم به امیر بفروشم و از او پول بگیرم تا مشکلات مالی ام حل شود که متوجه شدم پلیس در تعقیبم است به همین خاطر او را رها کردم.
مرد آشپزادامه داد: من از دست امیر که مرا در زمان از دست دادن پدرم بیکار کرده بود ناراحت بودم و می خواستم زمینم را به عنوان انتقام گیری به او بفروشم تا صاحب پول شوم و همه این اتفاقات بخاطر عصبانیت و ناراحتی بود و هیچ نقشه دیگری در ذهن نداشتم.
بنا بر این گزارش، متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
منبع: رکنا
کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو کرونا انتقام گیری اسلحه آدم ربا گروگان آشپز اخبار حوادث آدم ربایی عکس تهران مرد انتقام گیری از مرگ سهام عدالت قیمت خودرو کرونا فیلم کرونا ایران ازدواج دختر عکس تهران بورس قیمت کرونا ویروس مرد رستوران دار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۳۴۰۲۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کینه قدیمی
عابران و اهالی کنجکاو به زنی خیره شده بودند که از پنجره طبقه شش درخواست کمک میکرد: «اینجا یه نفر گلوله خورده با پلیس و اورژانس تماس بگیرید بیان برای کمک.»یکی از عابران شماره اورژانس و عابران دیگر، پلیس را گرفتند و آنچه دیده بودند را شرح دادند. این بار سکوت ساختمان با صدای آژیر آمبولانس و ماشینهای پلیس که از دور به سمت آنجا میآمدند، شکسته شد. امدادگران سریع خود را به واحد شماره ۲۸ در طبقه ششم رساندند. واحد ۲۸در انتهای راهرو قرار داشت. مقابل در، کانتری برای منشی شرکت بود و چهار اتاق در دوطرف آن قرار داشت. زن جوان امدادگران را به سمت اتاق راهنمایی کرد که کنار آن تابلوی مدیرعامل خودنمایی میکرد. مردی روی صندلی نشسته و غرق در خون روی میز افتاده بود. یکی از امدادگران او را بلند کرد؛ گلوله وسط سینهاش جا خوش کرده بود. بدنش سرد بود و خون زیادی از بدنش رفته بود. دیگر نمیشد برای او کاری کرد. عقربههای ساعت، ۱۱شب را نشان میداد که کارآگاه ناصری با نشان دادن کارتش به سربازی که جلوی در ایستاده بود، وارد ساختمان شد. دکتر زودتر از او رسیده بود و تیم تشخیص هویت در حال بررسی صحنه قتل بودند تا سرنخی برای کشف راز قتل پیدا کنند. کارآگاه دفترچهاش را بیرون آورد و تحقیقات خود را آغاز کرد.۱- دکتر چه گفت؟
قتل حدود سه ساعت قبل رخ داده است. گلوله از فاصله نهچنداندور به سینه مقتول اصابت کرده و باعث خونریزی شدید و مرگ مرد جوان شده است. این نتایج بررسی در صحنه است و باید در پزشکی قانونی کالبدشکافی کنم. راستی تا یادم نرفته، آثار درگیری روی بدن مقتول ندیدم.
۲- نتیجه بررسی صحنه جرم
آثار ورود به زور روی دردیده نمیشود وقاتل بهراحتی واردخانه شده است. یک پوکه کلت در راهرو مقابل در اتاق محل جنایت پیدا کردیم. مورد مشکوکدیگری ندیدیم.
۳- گزارش افسر کلانتری
حدود۱۰شب این قتل به کلانتری اعلام شد ومن به عنوان افسرگشت راهی شرکت شدم. منصور«قاتل» شریک مقتول است که به خاطر اختلافی که با او داشته قتل رااجرا کرده بود. بعد هم با پرواز ساعت ۸ و۳۰ دقیقه راهی قطر شده تا ازآنجا به کانادا برود. کارهای اقامتش راانجام داده بود.منصوراحساس میکردکامران توحساب کتاب،سرش کلاه گذاشتهوسرهمین اختلاف داشتند. امروزعصرواردشرکت شده وبعد ازقتل شریکش، دست و پای منشی شرکت را بسته بود و یکراست به فرودگاه امام رفته و با خیال راحت از کشور فرار کرده بود.
۴- روایت شاهد قتل
شش سال است که در این شرکت کارمیکنم. ساعت کاری شرکت۹صبح تا چهارعصراست. من اگرمدیرعامل در شرکت باشد یا کارها مانده باشد، در شرکت میمانم.امروزهم درشرکت بودم که حدود ساعت شش منصور به شرکت آمد.دسته گلی دردست داشت.خوشحال بود ومیگفت آمده با کامران خداحافظی کند و همه چیز را تمام کند.حدود یک ساعتی در دفتر بود و بعد صدای دعوایشان بلند شد. سعی کردم دخالت نکنم. یکدفعه صدای شلیک گلولهای شنیدم. ازترس خشکم زده بود. منصور عصبانی درحالی که اسلحهای در دست داشت و لباسش خونی بود بیرون آمد. اسلحه را به سمت من گرفت و خواست ساکت شوم. دست و پایم را بست وازشرکت بیرون رفت.خیلی تلاش کردم دست و پایم را باز کنم اما فایده نداشت. با دیدن شیشه روی میز خودم را به آن رساندم و آنقدر به میز ضربه زدم که افتاد و شیشهاش شکست. تکه شیشهای را برداشتم و هر طوری شده طناب را پاره کردم. بعد هم از اهالی کمک خواستمکه برای کمک آمدند.
۵- سرگرد دستور بررسی خروج منصور از کشور را صادر کرد. او خیلی خونسرد همراه خانوادهاش وارد سالن و سوار هواپیما شده و ایران را ترک کرده بود. تحقیقات کارآگاه تا صبح طول کشید و برای جمعبندی آنچه دیده و شنیده بود، دوباره به شرکت برگشت. نیم ساعتی آنجا قدم زد و همه چیز را بررسی کرد. در ذهنش صحنه قتل کامران را بازسازی کرد و با بازپرس جنایی تماس گرفت و دستور بازداشت منشی شرکت به اتهام قتل را صادر کرد.
۶- انگیزه قتل چه بود؟
مهین وقتی در اداره آگاهی رو به روی کارآگاه قرار گرفت فهمید راز قتل فاش شده و سناریواش برای فرار از مجازات لو رفته است: «سرگرد، کامران باید میمرد. او با زندگی من بازی کرد. شش سال قبل برای کار به اینجا آمدم و بعد از مدتی کامران به من ابراز علاقه کرد. پسر خوشتیپ و پولداری بود و من هم به او علاقه داشتم. دوسالی از رابطهمان میگذشت و هربار میگفتم به خواستگاریام بیا، بهانه میآورد تا اینکه یک روز روی واقعی خودش را نشان داد و گفت از رابطهاش با من فیلم گرفت و اگر برای ازدواج اصرار کنم، آبرویم را میبرد. تنها راهی که به ذهنم رسید صحبت با منصور بود. آنجا بود که فهمیدم آنها همدست بودند و منصور از من فیلم گرفته بود. آنها فکر میکردند با افشای این موضوع از شرکت میروم اما ماندم تا نقشه انتقامم را اجرا کنم. دیروز بهترین موقعیت بود تا هم کامران را بکشم و هم منصور را به عنوان قاتل معرفی کنم. نقشهام حساب شده بود اما یک جا اشتباه کرده بودم که همان باعث لو رفتن نقشهام شد.»
شما خوانندگانتپش میتوانید با اشاره به سه دلیل کارآگاه برای کشف راز این جنایت در مسابقه معمای پلیسی این هفته تپش شرکت کنید. پاسخهای خود را همراه نام و نام خانوادگی و شهر محل سکونت به شماره ۳۰۰۰۱۱۱۲۷ ارسال کنید.